ایرانیها باشم و در برنامه وی- مالزی به عنوان in-service شرکت کردم، تا بتونم باز به بچه های مجموعم کمک کنم. نمیدونید چه حال و هوایی داره وقتی نتورکتون که از بچه تون عزیز تره، بعد از 4 سال به یک میلیون نفر برسه، 80% اعضای شرکت کوئست در مجموعه شما باشند و 700 نفر از اونا در وی-مالزی شرکت کنند و بتونی اونجا کنارشون باشی و براشون in-service باشی. من با دو نفر ایرانی دیگه، in-service بودیم برای 700 نفر ایرانی در مالزی، یادش بخیر، بعضی روزها 2 یا 3 ساعت میخوابیدیم و گاهی هم تا 48 ساعت بیدار بودیم و کار میکردیم. توی وی-مالزی خیلی سعی کردم با مدیران شرکت ارتباط سازی کنم و برای ایران و ایرانیها، امتیازاتی بگیرم، با تک تک مدیران ساعتها صحبت کردم و همه قولهای زیادی دادند و آقای وی جی نیز در جلسه با ایرانیها به فارسی گفت "صبور باشید"، من اونجا مترجم آقای وی جی برای ارتباط با ایرانی ها بودم. سپس وی جی ادامه داد ما داریم تمام تلاشمونو میکنیم، ما در ایران دو وکیل حرفه ای استخدام کردیم و مشغول مذاکرات هستیم. که این مسئله باعث خوشحالی من و ایرانیها شد. در جلسه ای که بعد از کنفرانس وی در مالزی با حضور مدیران شرکت و لیدرهای کشورهای دیگر برگزار شد متوجه شدم که بعضی از مسائلی که گریبان گیر ایرانیهاست مثل دیر رسیدن محصول و... در کشورهای دیگر مثل هند، امارات، اندونزی و مالزی هم وجود دارد و حتی مسئله قانونی بودن کار کوئست هم در بسیاری از کشورهای دیگر وجود دارد. آنجا بود که پاتمن گفت توقع نداشته باشید که ما بتوانیم همه مشکلات را تنها و بدون کمک شما حل کنیم، شما هم در این کار به اندازه ما مسئولید که البته از حرفش خیلی تعجب کردم چون وظایف ما در چهارچوب سازمانمون تعریف میشه و مسائل قانونی از عهده نتورکرها خارج است و در ضمن سودی که نتورکرها بابت بازاریابی میگیرن درصد خیلی کوچکی از سود شرکت است! با این وجود این جلسه باعث شد که من در تصمیم گیریها و برنامه کاری خودم تجدید نظر کنم چون فهمیدم که اول باید برای حل مشکلات به کوئست کمک کنم تا یک بستر سالم، مطمئن و قانونی را در کشورها ایجاد کنیم تا بعد بتوانم با خیال راحت، کارم را طبق برنامه ای که برای جهانی کردن نتورکم داشتم آغاز کنم. منبع : وبلاگ شخصی محراب (موج آینده)
راجع به قانونی شدن نتورک کوئست و در کل هر نتورکی در هر کشوری توضیح بدهم که کافی است که:
1- محصولات شرکت، توسط سازمان مربوطه در آن کشور ثبت شود و مجوز واردات داشته باشد.
2- مالیات ها و هزینه های مربوط به واردات کالا پرداخت شود.
3- شرکت، به عنوان طرف مسئول، نمایندگی خود را در آن کشور ثبت کند.
4- ضمانتها و تضمینهای لازم به دولت داده و سپرده شود.
5- یک دفتر نمایندگی برای دادن خدمات مربوط به محصول، در آن کشور تاسیس و افتتاح شود
6- کلیه عملیات مالی و جریان پولی و ارزی شرکت از مسیر بانکهای کشور انجام شود ( چیزی که دلال ها خوششون نمیاد )
7- شرکت یک انبار کالا در آن کشور داشته باشد
و با این هدف که باید کوئست و نتورک را قانونی ادامه دهم تا بتوانم تا آخر عمر از آن لذت ببرم، پول بسازم، دوستان جدید پیدا کنم و شماره موبایلم را عوض نکنم!!! دوباره شروع کردم که البته از همان ابتدا مخالفتهای دلالان، بادمجان های دور قابلمه و مادران عروس آغاز شد که از بیان اتفاقات آن زمان صرف نظر میکنم. چند ماه بعد از وی-مالزی حدود یک سال و نیم قبل، از دفتر مرکزی شرکت در مالزی با من تماس گرفته شد و به من اطلاع داده شد که شرکت برای اظهار یک سری توضیحات به دولت هنگ کنگ و یا مالزی، درباره مسئله مالیات و نحوه تجارت خود، به کمک و شهادت لیدرها نیاز دارد و از من دعوت شد به همراه 5 نفر از لیدرهای ایرانی بلافاصله به مالزی برویم. ما هم بلافاصله حرکت کردیم و در مالزی طی دو روز کلیه روال کار را در ایران توضیح دادیم. در انتها آقای وی جی و پاتمن از من خواستند که توضیحاتی رو که راجع به مسائل کار در 2 سال آخر ( 2005 و 2006 ) دادم رو حذف کنم چون مسائلی بود درباره روزنامه ها و اتفاقات آن زمان در ایران که گفتند که این مطالب برای سابقه شرکت خوب نخواهد بود و در عوض آقای وی جی به من راجع به فعالیت وکلای استخدام شده در ایران توضیح داد و شخصا قول داد که تا یک سال آینده مشکلات حل خواهد شد. چند ماه بعد نوبت به یورو-وی-کنفرانس رسید که باز با اشتیاق برای آن ثبت نام کردم و به عنوان تنها ایرانی مقیم آسیا و نماینده ایران در آن شرکت کردم و دوباره راجع به مسائل روز ایران با مدیران شرکت ساعت ها صحبت کردم و طی جلسه ای که با آقای وی جی تا ساعت 3 صبح داشتم، متوجه شدم که شرکت وکیل های ایرانی خود را از کار برکنار کرده و خیلی خلاصه و روشن این موضوع مطرح شد که ما همیشه هر کاری که میتونیم انجام میدیم. ما الآن 8 ساله که داریم سعی میکنیم یا ایران مذاکره کنیم. اما مشکل از سمت شما و دولت شما است. شما نمیتوانید با هم متحد شوید، شما نمیتوانید یک خواسته واحد داشته باشید، دولت شما حاضر به مذاکره نیست، دولت شما نمیخواهد که کار نتورک را قانونی کند و خلاصه همه مسئولیتها و مشکلات به گردن ما و دولت ما بود. بعد از این جلسه جواب بسیاری از سئوالاتم رو گرفتم و تکلیفم روشن شد: اگر میخوام بتونم قانونی و ابدی نتورک کار کنم، نباید منتظر باشم تا دیگران راه رو برام هموار کنند، خودم باید شروع به حل مشکلات کنم. اما نتورک بود و کوئست و بیش از یک میلیون و دویست هزار نفر آدم. پس باید همه با هم دست به دست هم میدادیم تا مشکلات رو حل کنیم. دوباره برنامه کاریم عوض شد، یک ماه صرف مطالعه و تحقیق و بررسی کردم، ساعتها نوشتم و تایپ کردم، جمع بندی کردم و خط زدم. اگر یادتون باشه موقعی بود که وبلاگم رو آپدیت نمیکردم و فقط نوشته بودم که بعد از یک ماه استراحت و برنامه ریزی، با اهداف و برنامه کاری جدید برمیگردم. در این یک ماه کلیه مشکلات نتورک ایران رو بررسی، تحلیل و طبقه بندی کردم و سعی کردم، با کمک و مشورت افراد آگاه و با تجربه یک برنامه قابل اجرا برای حل قدم به قدم مشکلات بدست آورم. خلاصه این برنامه این بود که چون:
* بعضی از مشکلات خود باعث بروز مشکلات دیگر هستند
* بعضی مشکلات را هم زمان باید با مشکلات دیگر حل کرد
* بعضی از مشکلات خود ریشه در مشکلات دیگری دارند
یعنی به زبان ساده تر مسائل امروز نتورک به مرور زمان و پشت سر هم ایجاد شده اند، باید از آخرین مشکل شروع کرد، لایه لایه مسائل و مشکلات را حل کرد و پایین رفت. طبقه بندی مشکلات امروز جامعه نتورک به صورت خلاصه از نظر من در 4 گروه زیر خلاصه میشود: گروه 1: باعث ایجاد التهاب در سطح جامعه و واکنش نسبت به نتورک میشود به این صورت که مسائل موجود در این گروه باعث ایجاد جو به شدت منفی و شاکی های خصوصی میشود و دولت ناگزیر باید واکنش نشان دهد شامل:
1- دیر رسیدن یا نرسیدن محصولات
2- درست کار نکردن نتورکرها ( دروغ گفتن ها، قولهای الکی دادن، دادن وعده های پوچ، پول – پتو، استراتژیهای غلط، سانسور اطلاعات، پارتیها و جو گیر مارکتینگ بجای پاتلاک و ... )گروه 2: باعث صدمه خوردن لیدرها و از بین رفتن پتانسیل بچه ها میشود، شامل:
1- مسئله ایکاردهای تقلبی
2- مسئله هک شدن ایکاردها و کوئست اکانت بچه ها
3- مسئله هک شدن tcها
4- مسئله خالی بودن ایکاردهای گرفته شده از دلالها
گروه 2: باعث کاهش رشد مجموعه ها و ایجاد حس بی اعتمادی بین بچه ها و لیدر ها میشود شامل:
1- پایین بودن کیفیت محصولات ( شامل زنجیر گردن بندها، خراب شدن ساعتها و دوربینها، بسته بندی نا مناسب دوربین ها و ... )
2- پایین بودن ارزش و قیمت محصولات در مقایسه با محصولات موجود در بازار ( روزی که من وارد کوئست شدم، یک سکه یک انسی طلا رو 860$ خریدم اما الآن ... ) گروه 3: باعث کاهش استحکام و انسجام نتورک میشود و باعث ایجاد objection میشود. شامل:
1- نبود یک تیم فارسی زبان برای حمایت از نتورکرها و انجام کارها و درخواستها و پاسخ گویی به سئوالات آنها
2- پایین بودن سرعت ارتباط بچه ها با شرکت به خاطر دیر جواب گرفتن از شرکت برای تماسهای تلفنی یا CRFها گروه 4: مسائل قانونی که باعث غیرقانونی بودن کوئست و نتورک مارکتینگ در ایران شده، شامل:
1- نداشتن مجوز واردات
2- ورود غیر قانونی کالا ها ( منبع سود دلالها )
3- گردش مالی خارج از سیستم بانکی ( منبع سود دلالها )
4- نبود مجوز ها و ضمانتهای لازم برای این تجارت
5- ...
وقتی به این تقسیم بندی نگاه میکنیم، به نظر من درمیابیم که میتوان سطح به سطح مشکلات را حل کرد و جلو رفت اگر:
1- اتحاد بین لیدرها و نتورکرها ایجاد شود
2- همه برای حل تمام مشکلات گفته شده هم هدف شوند و بهای آن را بپردازند
3- کمپانی کوئست به خواسته های لیدرهای ایران گوش دهد و آنها را اجابت کند.
بنابراین طی چند نوبت در وی-ترکیه و دبی لیدر ها رو برای یک گرد هم آیی دعوت کردم تا نظرات و اهداف گفته شده را با آنها درمیان گذاشته و با کمک و نظر آنها، اصلاحات را از سطح اول آغاز کنیم. که البته متاسفانه جز تعداد اندکی از لیدرها، بقیه به دلیل بازنشستگی زود هنگام یا مسائل امنیتی در جلسات لیدرشیپ که به درخواست من تشکیل شده بود، شرکت نکردند. که البته خبردار شدیم که افرادی که سودشان در ناآگاه ماندن نتورکرهاست، گفتند که حضور در این جلسات باعث از بین رفتن نتورکتان میشود و لیدرها را از شرکت در آن منع کردند!
تحلیل ما از روال و نتیجه این حرکت:طی جلساتی که با تعداد کمی از لیدرها داشتیم به این نتیجه رسیدیم که اگر مشکلات گروه یک حل شوند، التهاب و جو منفی جامعه تا حد زیادی کاهش خواهد یافت و لیدر ها فرصت این عمل را پیدا میکنند تا به موبایلهای خود جواب دهند! و با احساس امنیت و رضایت بیشتر در لول های پایین مجموعه خود حضور پیدا کنند و مشکلات را بررسی و به حل آن کمک کنند و در واقع راه های غلط کار را شناسایی و جلو گیری کنند. همه میدانیم که نتورک ایران پلیس و دکتر ندارد پس لیدرها هستند که مانند دکتر و پلیس دست خود آسیبها و خطا ها را شناسایی و مداوا میکنند. در واقع حل مشکلات گروه یک به کمک لیدرها انجام خواهد پذیرفت. سپس نوبت به گروه دوم مشکلات میرسد که کمپانی کوئست باید 100% همکاری کرده، بپذیرد که با یک هزینه اضافی، یک تیم فارسی زبان را برای جوابگویی به مسائل مالی بچه ها آماده کند تا کسانی که مشکل ایکارد یا کوئست اکانت پیدا میکردند بدون وابستگی به دلالها – و سلیقه ای عمل کردن دلالها - مستقیما با کمپانی در تماس قرار بگیرند و مشکلشان سریع حل شود. و بعد نوبت حل مشکلات گروه سوم بود که بعد از این گروه، با توجه به دستاوردهای لیدر ها میتوانستیم به هدف نهایی یعنی حل مشکلات گروه چهارم و قانونی کردن کار نتورک در ایران برسیم. اگر همه کوئسترها میتوانستند هم هدف و تابع قوانین یکسان باشند وبه یک سمت پرواز کنند و مشکلات گروه اول، دوم و سوم هم حل شده بود، چه آسان بود ساختن تیمی شامل از علماء، وکلا، قانون دانان، جامعه شناسان و اقتصاد دانانی که بتوانند قانونا به عنوان زبان این بدن یک میلیون نفری، از حق نتورکرها دفاع کنند و در قبال دادن امتیازات و حقوق رسمی دولت به آن، اجازه کار فعالیت برای نتورکرها بگیرند. که البته این مسئله به سود یک میلیون نفر و به ضرر دلالان بود.
روش حل مشکلات، گروه به گروه :برای حل مشکلات گروه یک باید همزمان دو اتفاق می افتاد:
1- کمپانی کوئست با تقبل هزینه، محصولات قدیمی تحویل نداده به افراد را به کمک لیدرها پخش میکرد.
2- لیدرها دور هم جمع میشدند، هدف مشترک تعیین میکردند، متحد میشدند و برای اصلاح روشهای غلط کار بسیج میشدند. برای حل مشکلات گروه دوم باید به سادگی شرکت کوئست از بخشی از سود خود صرف نظر میکرد و کیفیت محصولات خود را افزایش میداد.برای حل مشکلات گروه سوم باید کمپانی با پرداخت هزینه، یک دفتر Customer Support فارسی زبان در دبی یا یک کشور نزدیک به ایران تاسیس و افتتاح میکرد تا بتوانند کلیه امور مربوط به مشتریهای ایرانی را انجام دهند. برای ضرورت وجود چنین دفتر خدماتی کافی است به مشکل زبان انگلیسی، عدم تطابق زمانی ایران با هنگ کنک ( ایران و هنگ کنگ حدوده 4 ساعت اختلاف زمان دارند) و عدم تطابق تعطیلیهای دو کشور ( هنگ کنک شنبه و یک شنبه، ایران جمعه ) اشاره کنم. اگر دفتر مورد نظر ما در دبی تاسیس میشد هر مشکل یا موردی در ظرف کمتر از یک ساعت حل میشد و دیگر مسائلی مانندعوض کردن اسم ، یا بستن کوئست اکانت یا پس گرفتن TCها و ایکاردهای هک شده روزها و هفته ها طول نمیکشید! و شاهد آواره شدن کسانی که ایکاردهایشان هک میشود در خیابانهای دبی و شارجه نبودیم! و شاهد طی العرض لیدرهای مسئولی که برای گرفتن محصولات زیرمجموعه های خود باید از اجمان تا شارجه و دبی را بارها و بارها طی کنند، نبودیم! متاسفانه با تلاشهای شبانه روزی سودجویان که سودشان در ایجاد تفرقه و گلالود کردن آب و ماهی گرفتن از آن است و همچنین کمبود ارتباطات بین لیدرها موفق به ایجاد فضایی برای ارتباط موثر با لیدرها نشدیم و با تعداد اندکی از لیدر ها که در جریان موضوع بودند برای حل مشکلات گروه یک تصمیم گرفتیم که یک کار آموزشی و فرهنگ سازی جدید در نتورک را آغاز کنیم تا بتوانیم به همه سطوح نتورک چه تازه واردها و چه لیدرهای جوان اطلاعات و روشهای جدید و تکمیل شده نتورک رو ارائه کنیم و به کمک یک سیستم آموزشی طراحی شده بر اساس صداقت و دیدگاه برنده برنده، به مرور زمان دستهای غیر اصولی را از اشتباهاتشان آگاه کنیم و در تغییر مسیر به سمت نتورک سالم یاریشان کنیم. و به این صورت تصمیم گرفتیم از آقای جو فابریکاس کسی که متد آموزشی نتورک من بر اساس آموزشهای ایشان بود و به نوعی نتورک ایران مدیون ایشان هستند، دعوت کنیم تا آموزشهای 8 سال پیش خودشونو تکمیل کنند و سطوح جدیدی از آموزش را به ما ارائه دهند. تصمیم گرفته شد قبل از عملی شدن این پروژه این تصمیم کاملا محرمانه بماند. بعد از آن طی ملاقاتی که با JR ، شش ماه پیش داشتم موضوع رو راجع به کیفیت محصولات و خدمات شرکت مطرح کردم و در جواب شنیدم که در حال حاضر حقیقت اینه که خیلی از لیدر ها به شرکت میگن که ما بیشتر از محصول به تجارت اهمیت میدیم و تمرکزمون رو تجارته بنابراین JR هم تمرکزش روی تجارته نه مشکلات. که البته خیلی عصبانی شدم و گفتم فرق یک تاجر با یک کلاه بردار اینه که تاجر وقتی یک جنسی میفروشه اونو تحویل میده اما کلاه بردار بعد از فروش جنس اونو تحویل نمیده! وسپس بحث تیم خدمات فارسی زبان به میان آمد که یک کوئست نت با حدود یک و نیم میلیون ایرانی دریغ از یک نفر در کمپانی که بتواند فارسی حرف بزنه چه برسه به یک تیم customer support فارسی زبان! به JR گفتم ما مجبورت میکنیم بهترین سرویسی رو که میتونی، به نتورکرهای ایرانی بدی، باید تو دبی دفتر customer support فارسی زبان تاسیس کنی. که البته بحث های زیادی راجع به نحوه خدمات رسانی، کیفیت محصولها و موارد قانونی و ... مطرح شد که به دلیل پیروی از اصل "منفی بالا، مثبت پایین" از گفتن آن مسائل خودداری میکنم. بعد از ملاقاتم با JR به این نتیجه رسیدم که کوئست به این راحتی ها حاضر به قبول هزینه اضافی برای حمایت بیشتر از نتورکرها نیست و باید کمی روی اتحاد بیشتر پا فشاری کنیم چون فقط با اتحاد بین بچه ها میتونیم خدمات و سرویس بهتری از کوئست بگیریم. چند روز بعد برنامه اولین دوره آموزشی جو رو اعلام کردم که البته این زنگ خطری برای دلالهای سودجو بود، بنابراین بلافاصله خبر خیانت من به کوئست! و وارد شدن من به یک نتورک دیگه، دزد بودنم و .... توسط بادمجان های دور قابلمه، مادران عروس و دلالان بی شرم و حیا که کاسه داغتر از آش شده بودند پخش شد، در حالی که پاتمن به همه اعلام میکرد ما مشکلی با مهراب نداریم، فقط نمیخواهیم جو در آموزشهای مهراب شرکت کند! اما حقیقت موضوع این بود که زالوها فهمیده بودند در صورتیکه ما موفق به رسیدن به اهدافمان شویم دیگر نمیتوانند خون بدن نتورک ایران را انگلوار بنوشند چون وقتی کوئست در ایران نمایندگی رسمی داشته باشد و به قول یکی از بچه ها که رویایش یک ساختمان 20 طبقه متعلق به کوئست که وی-کنفرانسها در آن برگزار شود ( کابوس زالو ها و دلالها)، دیگر نیازی به دلالها نخواهد بود زیرا قرار بود در نتورک مارکتینگ واسطه ها را حذف کنیم! بنابراین از هیچ تهمت و حرف زشت و ناروایی در حق من دریغ نکردند. در این میان بعضی از دوستان هم با این توصیه که به فکر منافع خودت باش و مثل بقیه بازنشته شو سعی میکردند که رابطه و دوستی خود با دلالان بی شرم را توجیح کنند. خدا رو شکر اولین جلسه آموزشی جو با شکوه و آبرومندی با حضور بیش از صد نتورکر متعهد به نتورک مارکتینگ تشکیل شد و همه دیدند که در آن جلسه نه حرف نتورک دیگری بود نه حرف خیانت، فقط حرف نتورک مارکتینگ کار کردن بود و از نتورک لذت بردن و البته مشکلات نتورک ایران هم ( عمدتا مربوط به گروه یک و دو مشکلات ) به تفضیل تحلیل و بررسی شد و راهکارهایی ارائه شد که میتوانید DVD آن را تهیه کنید و خود ملاحظه کنید. البته بعد از اولین ترینینگ هم سود جویان که منافع خود را بیشتر در خطر میدیدند با کمال ناباوری هنوز میگویند که نتورک دیگری پرزنت شد! خیانت شد! و ... و با کمال بی شرمی لیدرها و بچه ها را تهدید میکنند که در دوره های آموزشی شرکت نکنند وگرنه چنین و چنان ... . روز اول ما آمدیم واسطه ها را حذف کنیم، حالا همین واسطه ها برای ما تعیین تکلیف میکنند و خود را صاحب و باعث رشد نتورک ایران میدانند!
همه میدونید با اینکه 3 ماه است که TC من بسته شده ( میتوانید برق شادی چشمان دلالهایی که از واسطه بودن بین ما و کمپانی QI به وجود آمدند و رشد کردند، هنگام اعلام این خبر به شما را ببینید ) هنوز به حمایت خودم ادامه میدم چه از طریق وبلاگ و چه از طریق پاسخ به ایمیلها و تلفنهای افرادی که با من تماس میگیرند. در این 3 ماه هر کسی با من تماس گرفته ابتدا از حال و روز TC من پرسیده و جواب شنیده که من پیگیرم. اما واقعیت این است که در این سه ماه اتفاقات زیادی افتاده که "چون منفی بالا، مثبت پایین" از گفتن آن معذورم. اما خلاصه بگویم که امروز میشنویم:
- کتابهایی را که برای موفق شدن نوشته اند نخوانید، چون آدمهای احمق نویسنده آن کتابها هستند
- کتابهای نتورک مارکتینگ را نخوانید چون جان میلتون فاگ، جیم رون، رندی گیج، ریچارد پو و ... نمیدانند نتورک مارکتینگ یعنی چه و بلد نیستند نتورک کار کنند
- محصول درنتورک مهم نیست! فکر گرفتن محصولات نباشید، بیزینس انجام دهید.
- با نشان دادن پورسانتها و کوئست اکانت خود ورودی بگیرید نه با پرزنت محصولات
- محصولات را در جیبتان بگذارید و به کشور خود ببرید
- لیدرهایی که قبلا با ما بودند و الآن نیستند، احمق بودند ( لیدرهای توانمندی که زمانی با تمام وجود و شرف خود کوئست کار میکردند اما ... خاموش شدند)
- لزومی ندارد همیشه حقیقت را بگویید! این استراتژی بیزینس است!!!
- به فکر سود خود باشید، شما مسئول سرنوشت دوستانتان نیستید!
- ...
تا به امروز هر کاری که انجام داده ام با افتخار آن را اعلام کردم. روزی که وارد کوئست شدم با افتخار ورود خود را به این تجارت جادویی اعلام کردم. اکنون به عنوان قدیمی ترین فرد فعال در کوئست در ایران، به عنوان کسی که تا به امروز علارغم تمام مسائل و مشکلات، به تعهداتم درباره پاسخگو بودن و حمایت از مجموعه ادامه دادم، به عنوان کسی که هنوز بیش از دو سوم کل مجموعه کوئست را دارم، و به عنوان کسی که خودم و تمام لیدرهایی که مستقیم با آنها کار کرده ام یا در لول اول یا دوم یا سوم لیدری من قرار گرفتند بیشترین درآمد رو در کوئست داشتیم و مدت چند سال، 10 نفر اول لیدرهای کوئست از نظر درآمد و نرخ رشد، کل تیم لیدرهای من بوده اند، من صراحتا اعلام میکنم که یک دوره طولانی به صورت غیر محسوس و غیر مستقیم در سطح مدیران شرکت و3 ماه به صورت آشکار وعلنی در سطح تواناییهای اجرایی خودم با برگزاری دوره های آموزشی نتورک، در جهت بهبود اوضاع و روابط تلاش کردم و صبر کردم با این وجود که کوئست اکانتم در این 3 ماه آخر بسته بود و اندکی دیگر هم در راستای اهدافم برای اصلاحات تلاش میکنم و صبر میکنم برای اینکه کسی فکر نکنه که اگه من تا الآن وایسادم و کار کردم، فقط به خاطر کوئست اکانتم بوده. اگر نتیجه مورد نظر حاصل نشد با توجه به مسیر فعلی کوئست، من با افتخار از کوئست خدا حافظی میکنم گرچه در هیچ زمانی، چه روزی که این کار رو شروع کردم، چه زمانی که سه ماه طول کشید تا اولین ورودیم را گرفتم، چه زمانی که در وی-کنفرانسها شرکت میکردم، هرگز فکر نمیکردم که بخواهم از کوئست به این صورت جدا شوم و خدا حافظی کنم زیرا من در زندگی ام همیشه سعی کرده ام شرکاء ، رفقا ، همراهان، همسفران، کار و بیزینس خودم را بر اساس ارزشهای مشترک انتخاب کنم نه بر اساس منافع مشترک اگر تا الآن این مسائل را بیان نکردم برای این بود که هنوز امید وار بودم که میتوان آن اتحاد را ایجاد کرد، امتیازات و خدمات مورد نیاز را از کمپانی گرفت و وضعیت نتورک و کوئست رو در ایران سامان داد.