زندگی کردن زنده بودن است life is live

یک دنیا مطلب برای زندگی خوب

زندگی کردن زنده بودن است life is live

یک دنیا مطلب برای زندگی خوب

آینده

آینده کتابی ست که امروز می نویسی!

چیزی بنویس که در آینده از خواندن آن لذت ببری.(منبع:وبلاگ www.najibzade.blogsky.com  )

اگر می خواهید طولانی ترین زندگی را با شادترین لحظات در اختیار داش

اگر می خواهید طولانی ترین زندگی را با شادترین لحظات در اختیار داشته باشید در زمان حال زندگی کنید.

میزان آرامش ذهن و کارایی فردی ما بر اساس میزان توانایی ما برای زیستن در لحطه حال مشخص می شود، صرفنظر از آنچه دیروز رخ داده است و آنچه فردا ممکن است اتفاق بیفتد. حال جایی است که شما در آن ایستاده اید. از این دیدگاه کلید شادی و خرسندی متمرکز ساختن ذهن بر لحظه حال است.

یکی از نکات جالب توجه در باره کودکان همین است که آنها خود را تماماً در لحظه حال غرق می کنند. آنها کاملاً در گیر فعالیت کنونی خود می شوند که این فعالیت می تواند تماشای یک سوسک ، نقاشی کشیدن ، ساختن یک قصر ماسه ای و یا کارتون نگاه کردن و یا هر چیز دیگر باشد. اما وقتی بزرگ می شویم هنر فکر کردن و نگران بودن را در یک لحظه فرا می گیریم. به مشکلات گذشته و مسائل آینده اجازه تجمع در زمان حال را می دهیم، و بدین ترتیب حال را می بازیم . ما همچنین باد می گیریم که لذت و شادیهای خود را به تعویق بیندازیم و همواره به امید آینده ای متفاوت بنشینیم. دانش آموز دبیرستانی با خود می گوید که وقتی مدرسه را تمام کنم و وارد دانشگاه شوم آنوقت ایده آل است. وارد دانشگاه می شود و با خود می گوید که وقتی مدرکم را بگیریم دیگر هیچ غمی نخواهم داشت. بلاخره مدرکش را هم می گیرد آنوقت است که می بیند تا وقتی شغل مناسب نداشته باشد نمی تواند خوشبخت باشد. کاری اختیار می کند اما هنوز هم نمی تواند خوشبخت باشد. با گذشت سالهای پیاپی او خوشبختی، شادی و آرامش خود را مرتباً تا نامزد شدن ، تا ازدواج کردن، تا خریدن خانه و ماشین، تا بازنشستگی و... به تعویق می اندازد و قبل از آنکه به خود اجازه شادی سعادتمندانه دهد، از دنیا می رود. تمام لحظات او صرف نقشه کشیدن برای آینده متفاوتی می شود که هرگز از راه نمی رسد. آیا داستان زندگی شما هم از نوع این داستان است که شاد زیستن خود را به آینده ای دور دست موکول می کنید؟

ما بجای آنکه از لحظات امروز زندگی خود لذت ببریم نقشه شادی را برای آینده می کشیم. زیستن در زمان حال بدین معناست که ما از هر کاری که در حال انجام آن هستیم به خاطر خود آن لذت ببریم و نه اینکه صرفاً به دنبال هدف نهایی آن باشیم. زیستن در حال به معنی دلپذیر ساختن لحظه جاری بجای دور انداختن آن است. این تصمیم ماست که لحظه به http://fkowsari.parsaspace.com/3dpic/f1%20(12).gifلحظه زندگی را واقعاً زنده باشیم و لذت ببریم و شادمانه زندگی کنیم .

هر گاه در حال زندگی کنیم، ترس را از ذهن خود می رانیم.اساساً ترس مقوله ای استکه مربوط به حوادثی است که ممکن است در آینده اتفاق بیافتد. این ترس می توان چنان فلج کننده باشد که انجام هر عمل سازنده ای را برای فرد ناممکن بسازد. اما شما فقط زمانی در معرض ترسهای شدید قرار می گیرید که بی حرکت و منفعل باشید. و درست در همان لحظه ای که وارد عمل می شوید و واقعاً کاری انجام می دهید، ترسها فروکش می کند. زیستن در حال به معنای حرکت کردن بدون ترس از عواقب است به معنای تلاش کردن به خاطر نفس مشغول بودن است.

این نکته را به خاطر داشته باشید که اگر نگرانی در ذهن خود دارید، مثلاً کار خود را از دست داده اید یا همسرتان شما را ترک کرده است، این کار ساده ای نیست که ذهن خود را از این نگرانی خالی کنید و به آزامش برسید. اما ساده ترین راه بهبود وضعیت روانی شما دست به عمل بردن، مشغول بودن و مشارکت است. کاری انجام دهید. هر فعالیتی که باشد. ورزش کنید، به پارک بروید یا به کار باغبانی مشغول شوید. خلاصه اینکه زمان چیزی جز یک مفهوم انتزاعی در ذهن ما نیست. این لحظه تنها زامانی است که در اختیار داریم . از این لحظه چیزی بسازید، لذت ببرید و زندگی کنید و به خاطر اتفاقات آینده نفس را در سینه حبس نکنید.

اگر می خواهید طولانی ترین زندگی را با شادترین لحظات در اختیار داشته باشید در زمان حال زندگی کنید.

میزان آرامش ذهن و کارایی فردی ما بر اساس میزان توانایی ما برای زیستن در لحطه حال مشخص می شود، صرفنظر ازhttp://fkowsari.parsaspace.com/3dpic/f1%20(40).gif آنچه دیروز رخ داده است و آنچه فردا ممکن است اتفاق بیفتد. حال جایی است که شما در آن ایستاده اید. از این دیدگاه کلید شادی و خرسندی متمرکز ساختن ذهن بر لحظه حال است.

یکی از نکات جالب توجه در باره کودکان همین است که آنها خود را تماماً در لحظه حال غرق می کنند. آنها کاملاً در گیر فعالیت کنونی خود می شوند که این فعالیت می تواند تماشای یک سوسک ، نقاشی کشیدن ، ساختن یک قصر ماسه ای و یا کارتون نگاه کردن و یا هر چیز دیگر باشد. اما وقتی بزرگ می شویم هنر فکر کردن و نگران بودن را در یک لحظه فرا می گیریم. به مشکلات گذشته و مسائل آینده اجازه تجمع در زمان حال را می دهیم، و بدین ترتیب حال را می بازیم . ما همچنین باد می گیریم که لذت و شادیهای خود را به تعویق بیندازیم و همواره به امید آینده ای متفاوت بنشینیم. دانش آموز دبیرستانی با خود می گوید که وقتی مدرسه را تمام کنم و وارد دانشگاه شوم آنوقت ایده آل است. وارد دانشگاه می شود و با خود می گوید که وقتی مدرکم را بگیریم دیگر هیچ غمی نخواهم داشت. بلاخره مدرکش را هم می گیرد آنوقت است که می بیند تا وقتی شغل مناسب نداشته باشد نمی تواند خوشبخت باشد. کاری اختیار می کند اما هنوز هم نمی تواند خوشبخت باشد. با گذشت سالهای پیاپی او خوشبختی، شادی و آرامش خود را مرتباً تا نامزد شدن ، تا ازدواج کردن، تا خریدن خانه و ماشین، تا بازنشستگی و... به تعویق می اندازد و قبل از آنکه به خود اجازه شادی سعادتمندانه دهد، از دنیا می رود. تمام لحظات او صرف نقشه کشیدن برای آینده متفاوتی می شود که هرگز از راه نمی رسد. آیا داستان زندگی شما هم از نوع این داستان است که شاد زیستن خود را به آینده ای دور دست موکول می کنید؟

ما بجای آنکه از لحظات امروز زندگی خود لذت ببریم نقشه شادی را برای آینده می کشیم. زیستن در زمان حال بدین معناست که ما از هر کاری که در حال انجام آن هستیم به خاطر خود آن لذت ببریم و نه اینکه صرفاً به دنبال هدف نهایی آن باشیم. زیستن در حال به معنی دلپذیر ساختن لحظه جاری بجای دور انداختن آن است. این تصمیم ماست که لحظه به لحظه زندگی را واقعاً زنده باشیم و لذت ببریم و شادمانه زندگی کنیم .

هر گاه در حال زندگی کنیم، ترس را از ذهن خود می رانیم.اساساً ترس مقوله ای استکه مربوط به حوادثی است که ممکن است در آینده اتفاق بیافتد. این ترس می توان چنان فلج کننده باشد که انجام هر عمل سازنده ای را برای فرد ناممکن بسازد. اما شما فقط زمانی در معرض ترسهای شدید قرار می گیرید که بی حرکت و منفعل باشید. و درست در همان لحظه ای که وارد عمل می شوید و واقعاً کاری انجام می دهید، ترسها فروکش می کند. زیستن در حال به معنای حرکت کردن بدون ترس از عواقب است به معنای تلاش کردن به خاطر نفس مشغول بودن است.

این نکته را به خاطر داشته باشید که اگر نگرانی در ذهن خود دارید، مثلاً کار خود را از دست داده اید یا همسرتان شما را ترک کرده است، این کار ساده ای نیست که ذهن خود را از این نگرانی خالی کنید و به آزامش برسید. اما ساده ترین راه بهبود وضعیت روانی شما دست به عمل بردن، مشغول بودن و مشارکت است. کاری انجام دهید. هر فعالیتی که باشد. ورزش کنید، به پارک بروید یا به کار باغبانی مشغول شوید. خلاصه اینکه زمان چیزی جز یک مفهوم انتزاعی در ذهن ما نیست. این لحظه تنها زامانی است که در اختیار داریم . از این لحظه چیزی بسازید، لذت ببرید و زندگی کنید و به خاطر اتفاقات آینده نفس را در سینه حبس نکنید.

حالت شادی را برای خود اختیار کنید

در چهرة هر یک از ما بیش از هشتاد ماهیچه وجود دارد که انقباض و انبساط آنها باعث تغییر قیافة ما می شود. اگر اینhttp://fkowsari.parsaspace.com/3dpic/f1%20(17).gifعضلات را به حالتی از افسردگی و یأس عادت دهید بی شک حالت روحی ما را تحت تأثیر خود می گذارد. پس سعی کنید در چهرة شما نشانه های خشم، عصبانیت، ناکامی، انزوا ، خستگی و بدبختی را کنار بگذارید و جای آن را به آرامش، هیجان، شادابی، کنجکاوی، اعتماد، ملایمت و خوشبختی بدهید. هر یک از حالات را می توانید در خود ایجاد کنید. می توانید خود را قوی احساس کنید. می توانید لبخند بزنید و همه چیز را با یک خنده تغییر دهید. اگر شما مرتباً بدن خود را در حالتی قرار دهید که گویی دچار ضعف هستید و اگر شانه های خود را به حالت فرو افتاده در آورید و اگر مانند اشخاص خسته راه بروید، خستگی را احساس خواهید کرد. می توانید عکس همة این کارها را هم انجام دهید چرا که انتخاب با شماست.

کارهایی هست که از هم اکنون می توانید انجام دهید تا حالت روحی و در نتیجه نوع احساس و رفتار شما تغییر کند. نفسهای عمیق بکشید و لبخند بزنید . اگر می خواهید تغییری در زندگی خود ایجاد کنید خود را ملزم کنید که روزی یک دقیقه جلو آینه بنشینید و از عمق وجود بخندید، شاید این کار به نظر شما مسخره و احمقانه بیاید اما بدانید که با این عمل مغز خود را تحریک می کنید و ارتباطات عصبی خاصی در مغز به وجود می آورید که منجر به لذت و شادی می شود و در نتیجه به این حالت عادت می کنید.

پس کلید موفقیت این است که الگوهایی از حرکت به وجود آوریم که به ما احساس اعتماد به نفس، قدرت، انعطاف پذیری و شادمانی دهد. توجه داشته باشید که رکود و سستی چیزی به جز نداشتن تحرک نیست. آنچه باعث بروز پیری می شود بی حرکتی است و نهایت بی حرکتی مرگ است.

کودکانی را ببینید که بعد از بارندگی در پیاده رو خیابانی راه می روند. اگر در وسط پیاده رو گودال کوچکی باشد که آب در آن جمع شده باشد این کودکان وقتی به آن گودال می رسند به وسط آب می پرند و آب را به اطراف می پاشند، می خندند و بازی می کنند. اما در چنین وضعیتی آدم پیر نه تنها گودال را دور می زند بلکه گله و شکایت هم می کند.

اگر می خواهید در یک لحظه دچار افسردگی شوید راهش آن است که یکی از خاطرات بد زندگی خود را به یاد آورید. هر یک از شما تجربه های نا خوشایندی در گذشته داشته اید. اگر حواس خود را به یکی از این وقایع بد زندگی متمرکز کنید و آن را در ذهن خود مجسم سازید و در بارة آن بیاندیشید کم کم آن واقعه در ذهن شما زنده می شود و آن را احساس می کنید. به همین ترتیب می توانید در خود احساس شادی وشعف ایجاد کنید. لحظاتی را به خاطر آورید که در نهایت شور و لذت بوده اند. لحظاتی شادی بخش را در نظر مجسم سازید و تصویر روشنی با جزئیات کامل در صفحة ذهن خود تشکیل دهید و آن احساسات را در خود زنده سازید. مسلماً شما قادر هستید که در زندگی خاطرات شیرین و شادی بخش در ذهن خود تجسم کنید.

اتومبیل ها مجهز به چراغهای زنگ خطر هستند. به عبارت دیگر هر اتومبیل مجهز به دستگاهی است که در مقابل چشم راننده در قسمت جلو اتومبیل نصب شده است و وظیفه دارد که اشکالات پیش آمده در اتومبیل را به اطلاع راننده برساند. مثلاً اگر باطری اتومبیل خالی شده باشد، وقتی فشار روغن پایین بیاید، وقتی موتور بیش از اندازه داغ کند یا بنزین تمام کند نا رسایی را به راننده اطلاع می دهد. بی توجهی به این علائم خطر چه بسا اتومبیل را بکلی از بین ببرد اما روشن شدن چراغ خطر به معنی بد بودن اتومبیل نیست. موتور هر اتومبیلی ممکن است داغ کند.

اما اگر راننده همه حواسش را متوجه چراغهای آگاه کننده کند کار خطرناکی کرده و چه بسا که فاجعه ای بیافریند. راننده باید از شیشه اتومبیل مواظب جاده و جایی که می رود باشد. در واقع کار اصلی او همین است. هر چند وقت یک بار به آگاه کننده ها نگاه می کند اما در تمام دقایق رانندگی چشم به آنها نمی دوزد و به عبارتی با آنها زندگی نمی کند بلکه به هدف مثبت یعنی جایی که می رود توجه می کند.

مشکل اینجاست که بسیاری از ما الگوهای تضعیف کننده ومنفی را گرفته آنها را در نظر خود بزرگ‌، روشن و پر طنین جلوه می دهیم و با کیفیتی که اثر شدیدی بر ما دارند در نظر خود مجسم می کنیم و آنگاه از اینکه روحیة خوبی نداریم تعجب می کنیم. اگر این وضع را ادامه دهیم مثال همان قایقی خواهیم شد به سمت آبشار در حال حرکت است و آن را حتماً به خاطر دارید. این سفر از زمانی آغاز می شود که نتوانید بر روحیه و رفتار خود مسلط با شید.

نتیجه ای که از این مطالب می توان گرفت این است که خواسته واقعی شما در زندگی چیزی جز تغییر احساسات و عواطف نیست و می توانید در هر لحظه از زمان آن را کنترل کنید. بنابراین سعی کنید کاری که موجب شادی شما می شود انجام دهید. رفتن به کنسرت، رفتن به سینما، رابطة عاشقانه با همسر، صحبت های شیرین با همسر و فرزندان، گفتن لطیفه برای دوستان، ایجاد یک اثر تازه و هر کاری که باعث پاک شدن خاطرات ناخوشایند از صفحة ذهن و یادآوری خاطرات شیرین شود.

 

با تلاش و کوشش شادی واقعی را تجربه کنید

حشرات و حیوانات تقریباً همیشه مشغول کارند، تدارک زمستان را می بینند، آماده بهار می شوند، خودشان را می شویند، آشیانه را تمیز می کنند وبه بچه هایشان غذا می دهند. آنها کاملاً زنده و متحرکند وبه نظر می رسد که کاملاً راضی و خشنود هم باشند.http://fkowsari.parsaspace.com/3dpic/f1%20(156).gif

 از حیوانات نیز می توان درس گرفت.  درس بگیریم که برای شاد زیستن به تلاش نیاز است. وقتی غفلتی می کنیم پیشرفتی در امور حاصل نمی شود و این چیزی است که هر دانشجویی در مورد ذهن خود و هر ورزشکاری در مورد بدن خود می داند.

ما نیاز به تلاش داریم زیرا طبیعت انسان آنرا طلب می کند، زیرا تلاش ، امتیاز  و اشتیاق انسان برای  یادگیری ، خود آزمایی، آزمایش و تجربه است. اشتباه اغلب مردم اینجاست که  تنها برای رسیدن به اهداف نهایی کار می کنند و از نفس کار کردن لذت نمی برند، به همین خاطر است که وقتی به اهداف مورد نظر خود نمی رسند دچار یأس و افسردگی  می شوند، در صورتیکه باید هر کاری را که انجام می دهیم صرفاً به خاطر انجام دادن آن لذت ببریم و آن وقت است که رسیدن به هر نتیجه ای برای ما در حکم گرفتن جایزه است.

پس بیایید  از همین لحظه تصمیم بگیریم که  به خاطر عشق به کار کردن ، کار کنیم  و این نیز مانند شاد بودن نیاز به یک تصمیم قاطع دارد. چرا که راز  شاد زیستن انجام دادن آنچه دوست می داریم نیست بلکه دوست داشتن آن چیزی است که انجام می دهیم.

هیچ چیز در دنیا نمی تواند جای پافشاری و پشتکار را بگیرد. ذوق و استعداد هم نمی تواند، نبوغ هم نمی تواند، تحصیلات هم نمی تواند که جهان ر از تحصیل کردگان  منزوی است. تنها پا فشاری و عزم است که حرف آخر را می زند.

روزی پس از اجرای برنامه از یک نوازنده بزرگ ویلن ، خانمی به نوازنده گفت:” من حاضر بودم تمام زندگیم را بدهم تا بتوانم مثل شما ویلن بزنم “. نوازنده لبخندی زد و گفت :” من هم همین کار را  کردم“. راه دیگری وجود ندارد، برای بهتر شدن  هر چیز، باید خود ما بهتر شویم. فردا بسیار شبیه امروز خواهد بود مگر آنکه تلاش  را بر آن بیافزائیم .

اکثریت کسانی که شروع به یادگیری یک الت مو سیقی می کنند، خیلی زود از ادامه آن مأیوس می شوند. چند نفر را می شناسید  که بتوانند کمی پیانو یا گیتار بنوازند؟ مردم معمولاً مدتی تلاش می کنند اما چون نتایج به کندی ظاهر می شود مأیوس می شوند. کسانی که تصمیم به پس انداز می گیرند مأیوس می شوند اما تمام نکته اینجاست  که اگر ما به آنچه که انجام می دهیم چنگ بیاندازیم  در زمانی بسیار کوتاه بر اکثریت مردم پیشی خواهیم گرفت.

ادیسون می گوید:” یک درصد نبوغ است، نود و نه درصد بقیه اش به تلاش و پشتکار شما بستگی دارد. من هرگز هیچ کار ارزشمندی را تصادفی انجام نداده ام و تمامی اختراعات من با کار و تلاش خستگی نا پذیر بدست آمده اند“.

میکل آنژ یکی از بزرگترین نقاشان و مجسمه سازان تمامی اعصار گفته است:” اگر مردم می دانستند که مهارت من از چه تلاش های طاقت فرسایی بدست آمده، این مهارت دیگر هرگز آنها را به شگفتی وا نمی داشت“.

اما مواقعی هم هست که دست از تلاش کشیدن و پا فشاری نکردن بهترین کار است. وقتی  کشتی در حال غرق شدن است دیگر وقت بیرون پریدن است و نباید کله شقی کرد. اگر از شغل خود بیزارید، اگر محل زندگی خود را دوست ندارید یا در جای دیگر مو قعیت های بهتری برای خود می بینید، بهترین راه بیرون زدن است.

دنیا را همینطور که هست بپذیرید

بعضی از  عیب های ظاهری در دست و صورت و شکل اندام باعث می شود که شخص خود را زشت بپندارد و در نتیجه اعتماد به نفس خود را از دست بدهد و از خود خجالت بکشد و فکر کند که در نظر دیگران زننده است. دختری که اندازه دهان و بینی او با ملکه زیبایی تازه بر گزیده سینما مطابقت ندارد خود را زشت می پندارد یا اینکه جوانی که زخمی بر روی صورت دارد دائماً در فکر این است که دیگران متوجه زخم او نشوند.

در این موارد جراحی پلاستیک می تواند تا حدی معجزه گر  باشد و اختلالات روانی، ناکامی و نبود اعتماد به نفس را تا حدی رفع و درمان کند. اما اگر اینطور باشد همه اشخاصی که قیافه های طبیعی و مقبول دارند باید از هر نوع اختلال روانی مبرا باشند.  باید شاداب، خوشحال و متکی به نفس و عاری از هر گونه اضطراب و نگرانی باشد، اما خیلی خوب می دانیم که اینطور نیست.

تحقیقات و آمار گیری نشان داده است که نود درصد افراد از قیافه خود راضی نبوده و هر یک به دلیلی از شکل بدنی خود خجالت می کشند. این افراد چنان واکنش نشان می دهند که گویی قیافه به واقع زشتی دارند  و دچار اضطراب و دلواپسی هستند. بنابراین این افراد توانایی زندگی واقعی را در جامعه از دست می دهند و همیشه دچار ضعف شخصیتی می شوند.

برای اینکه در زندگی احساس حقارت و ضعف نکنید باید خود را قبول داشته باشید. با اندیشه های مثبت و نیرو بخش به خودتان دل و جرأت بدهید. سعی کنید خود را از دیگران برتر احساس کنید آنگاه خواهید دید که چقدر احساس نیرومندی  و اعتماد به نفس به شما دست می دهد.

احساس حقارت را کنار بگذارید زیرا باعث شکست و عدم موفقیت شما خواهد شد. شما همان کسی هستید که در ذهن، خود را تصور می کنید پس همواره سعی کنید که ارزشهایتان را  دائم به خود بگویید و به خود بقبولانید که خیلی عالی هستید و از عهدة هر کاری بر می آیید م می توانید بهتر از این باشید. روزی چند بار با اندیشه های مثیت به خود اعتماد به نفس بدهید.

شما باید محدودیتهای ساخته  ذهن خود را از میان بردارید. احساستان را نسبت به خود تغییر دهید تا رمز تسلط بر اعمال خود را بیابید. و در نتیجه دنیای خود را کشف کنید. بدانید که شرط اساسی برای کسب موفقیت  خود باوری و توانایی در عمل است. پس خود را دست کم نگیرید، نقاط ضعفتان را فراموش کنید و توانایی های خود را مد نظر داشته باشید. همواره این را به خاطر داشته باشید که شما بهتر از آن هستید که فکر می کنید.

بدانید که شما سزاوار عشق و احترام هستید تنها به این خاطر که شما، شما هستید. اغلب افراد به ندرت به زیبایی و قدرت درونی خویش توجه می کنند. ما با تماشای صحنه ها و فیلم های غم انگیز اشک می ریزیم زیرا در عمق وجود خود عشق می ورزیم و دوست می داریم.  در درون همه انسانها عشقی وجود دارد که حقیقتاً زیباست. پس ارزشهای خود را بشناسید و مرتب برای خود خاطر نشان کنید که سزاوار بهترین رفتارها هستید.

 

در کمین شادی بنشینید و شادی شکار کنید

اغلب مردم  تقریباً به همان اندازه ای شاد هستند که انتظارش را دارند. اما شاد بودن همیشه آسان نیست. شاد بودن می تواند یکی از بزرگترین مبارزات ما در صحنه زندگی باشد و گاه می توان تمام پا فشاریها، انضباط فردی و تصمیماتی را که برای خود فراهم آورده ایم مخدوش کند.

از  آنجایی که انسان افکار و اندیشه های خود را برمی گزیند، الزلماً تعیین کننده میزان شادیهای خویش است برای شاد بودن باید بر افکار شاد تمرکز کنیم ، اما ما غالباً بر عکس عمل می کنیم. اغلب تعریف ها و تمجیدها را نا شنیده می گیریم اما حرفهای نا خوشایند را مدتها در ذهن نگه می داریم. اغلب مردم تعریف ها و تمجید ها را ظرف چند دقیقه فراموش می کنند، اما یک اهانت را سالها به خاطر می سپارند. آنها مانند آشغال جمع کن هایی هستند که هنوز توهینی که بیست سال پیش به آنها شده است با خود حمل می کنند. اما شما سعی نکنید سطل زباله سی سال پیش را به این طرف و آن طرف بکشید.

شاد بود نمی تواند کاری دشوار باشد. لازمه شاد زیستن جستجوی زیبایی ها و خو بیهاست. یکی زیبایی منظره را  می بیند، دیگری کثیفی پنجره ها را. این شما هستید که انتخاب می کنید که چه چیزی را ببینید و به چه چیز بیندیشید.

هر یک از ما برای شاد زیستن به یک تصمیم نیاز داریم. می توانیم هر روز برای خود خاطر نشان کنیم که وقت محدودی در اختیار داریم تا از این عمر کوتاه بیشترین بهره را بیریم. آیا این پیام یک هشدار زیبا نیست؟ ما باید از زمان محدودی که در اختیار ماست حداکثر استفاده را ببریم . دقت کنید که برای بهره برداری بیشتر از زندگی دنیا تغییر نمی کند بلکه این ما هستیم که باید تغییر کنیم.

میزان ناخشنودی ما در واقع فاصله میان واقعیت و آرزو است. فاصله میان واقعیت کنونی هر چیز با آنچه که باید باشد. بنابراین اگر ما توقع کمال نداشته باشیم شادی آسانتر بدست می آید. بنابراین قلم و رنگ در اختیار شماست. پس بهشت را نقاشی کنید و بعد وارد آن شوید. 

خدامراد بودن یعنی جمع ضدها در کنار یکدیگر

چیزی به نام شانس وجود ندارد

7 راز جهانی،از افراد خوش شانس!؟

همگی ما افرادی را دیده‌ایم که همیشه خوش‌شانس هستند. این افراد کسانی هستند که همواره موانع را از پیش‌پا برداشته و بسیار کمتر از دیگران ناامید می‌شوند و به نظر می‌رسد که موفقیت راحت‌تر به سمت آنها می‌آید. گویی موقعیت‌های خوب مرتبا به آنها روی می‌آورد البته آنها سخت کار می‌کنند، اما این توضیح کاملی در مقابل رفتار روزگار با آنها نیست چراکه خیلی از مواقع به نظر می‌رسد که لیاقت و شایستگی یک سری افراد دیگر از آنها بیشتر است.

شاید برخی تصور کنند که این افراد از بدو تولد به اصطلاح «پیشانی‌نوشتشان» خوب بوده، اما خوشحال باشید چراکه چنین چیزی صحت ندارد و سرنوشت کسی از بدو تولد رقم نمی‌خورد بلکه افراد خوش‌اقبال تنها 7 راز ساده دارند که شما هم می‌توانید آنها را در زندگی خود به کار ببندید و شانس و اقبال را در زندگی تجربه کنید. وقتی که شما نیز این راهکارها را در زندگی شخصی‌تان انجام دهید، مسائل اطراف کم‌کم شروع به تغییر می‌کنند. شغلتان از راه‌هایی که انتظارش را نداشتید بهتر می‌شود. موقعیت‌های بهتری به دست می‌آورید و سرانجام به جایی می‌رسید که می‌بینید دیگران، شما را هم فردی خوش‌شانس خطاب می‌کنند.

آیا حاضر هستید تا بخت و اقبال و شانس بهتری را در زندگی به دست آورید؟ پس این 7 راز را بخوانید و آنها را عملی کنید. 

راز اول - افراد خوش‌اقبال به شانس اعتقادی ندارند! اخیرا محققی با 10 تاجر موفق به منظور تالیف کتابی درخصوص «نقش شانس در موفقیت» مصاحبه کرد. تقریبا هیچ یک از آنها به شانس اعتقادی نداشتند، بلکه تنها راجع به جریانی از اتفاقات غیرمنتظره صحبت می‌کردند که به صورت روزمره در زندگی آنها رخ می‌دهد. به نظر می‌رسید که آنها دوست نداشتند از کلمه «شانس» استفاده کنند چراکه در این صورت راهی برای کنترل آن وجود ندارد، اما آنها یاد گرفته‌اند که کنترل این جریان غیرمنتظره ممکن است. مهم نیست که این جریان را چه می‌نامید بلکه مهم این است که این جریان برای شما هم رخ دهد.

 راز دوم‌ - اتفاقات بد برای آنها هم رخ می‌دهد.چند راه برای خوش‌شانس بودن وجود دارد. مفیدترین و معمول‌ترین راه، یافتن فرصت در درون مشکلات است. همیشه در دل مشکلات، معجزه‌ای وجود دارد.فرض کنید 2 نفر با هم همسایه هستند و شهرشان دارای یک مشکل معمول است مثلا دچار آلودگی شدید هواست. در حالی که همه در حال غر زدن درخصوص این مشکل هستند یکی از این افراد تصمیم می‌گیرد که این مشکل را حل کند و نه‌تنها برای همسایگانش مفید باشد بلکه از این مسائل سود هم ببرد. همسایه فقط به مشکل نگاه می‌کند، اما فرد اول عمیق‌تر نگاه کرده و موقعیتی می‌یابد.همه شانس‌های بزرگ در حل مشکلات بزرگ نهفته هستند. به نظر می‌رسد که تشخیص مشکلات و نیازهای اساسی و تبدیل آنها به یک فرصت بهترین تعریف برای شانس باشد. مثلا در مورد بیل گیتس، بسیاری از افراد تجارت گیتس را مورد انتقاد قرار می‌دهند، اما باید بپذیرید که او قبل از دیگران فرصت را دیده و از آن استفاده کرده است.پس بهترین و قابل کنترل‌ترین راه برای ایجاد شانس در دستان خودتان است.

راز سوم - بیشتر افراد به خاطر ترس از شکست، کار را رها می‌کنند.اگر ندانید که درصد موفق شدنتان چقدر است تا چه حد حاضر به شروع یک کار و ادامه آن هستید؟ خیلی از مواقع رخ می‌دهد که برخی چیزهایی که ما از آنها به عنوان شکست یاد می‌کنیم در واقع زود رها کردن آن کار بوده است. قبل از این که واقعا شکست بخوریم. در اکثر مواقع ما به قدر کافی تلاش نمی‌کنیم و هرگز در کل زندگی‌مان شکست واقعی را متحمل نمی‌شویم، فقط کار را زود رها می‌کنیم و به تلاش خود ادامه نمی‌دهیم. فهم این مطلب شما را واقع‌بین‌تر می‌کند. با خود فکر کنید که اگر کمی بیشتر در آن موقعیت خاص قرار می‌گرفتید چه رخ می‌داد؟! اگر کار را سریع رها نمی‌کردید چه می‌شد؟ آیا با ادامه تلاش و نترسیدن از شکست احتمالی، امکان موفقیت بیشتر نمی‌شد؟مطمئن باشید که با این طرز تفکر، زندگی‌تان شروع به تغییر می‌کند و درصد موفقیت‌تان بالا می‌رود و بالطبع شانس‌تان بیشتر می‌شود.

راز چهارم - شرط‌بندی روی بازنده‌ها، شما را بازنده می‌کند.افراد خوش‌شانس دوردست‌ها را دیده و شرط‌بندی می‌کنند؛ اما یک شرط‌بندی حساب شده! این افراد، محکم و سرسخت هستند اما می‌دانند که چگونه باید موقعیت‌ها را تشخیص داده و طبقه‌بندی کنند.چه چیزی یک موقعیت خوب را می‌سازد؟
 اول باید ببینید که کارتان باعث یک مشکل شایع و گسترده می‌شود؟
دوم این که آیا افرادی که آن مشکل را دارند حاضرند پول کافی برای حل مشکل‌شان‌ بپردازند؟
سوم این‌که آیا ارتباط با افرادی که آن مشکل خاص را دارند راحت است؟
چهارم این که آیا راه‌حل مورد نظر واقعا مفید است؟اگر نتوانستید به تمامی این سوال‌ها پاسخ دهید باید بدانید که خواهید باخت و شانس به شما روی نخواهد آورد 

راز پنجم- بهترین موقعیت‌ها و شانس‌ها از طریق دیگران به شخص روی می‌آورند.شانس خوب تقریبا هرگز در تنهایی به سراغ ما نمی‌آید. مطمئنا تعداد زیادی از مردم مقدار قابل‌توجهی پول را در خیابان یا در باغچه حیاط‌شان پیدا نمی‌کنند یا در قرعه‌کشی‌ها برنده نمی‌شوند. در عوض، شانس اغلب در قالب فرصت به افراد روی می‌آورد. اغلب یک ایده مناسب که منجر به یک شانس خوب می‌شود، به خاطر ناراضی بودن دیگران از شرایط، در ذهن شما شکل می‌گیرد.

راز ششم - شانس خوب به سراغ کسانی می‌رود که آمادگی لازم را دارند.فرض کنید که شما به عنوان یک بازیگر آماتور در یک تئاتر محلی مشغول به نقش آفرینی هستید. یک تولید‌کننده بزرگ سینما بر حسب یک اتفاق تصمیم می‌گیرد که به دیدن نمایش شما بیاید و بعد چیز خاصی را در بازی شما کشف می‌کند که منجر به قرار ملاقات با شما و سپس پیشنهاد یک تست سینمایی می‌شود. آیا شما برای یک چنین موقعیتی آماده شده، تحصیل‌کرده یا مهارت خاصی را آموخته بودید؟ نه؛ شما تنها مسیری را آغاز کرده بودید. اگر شما کاری را آغاز کنید احتمال این که آن را خوب انجام دهید وجود دارد. در واقع شما یک گام به سمت رویاهایتان برداشته‌اید. اما اگر این کار را آغاز نمی‌کردید... خوب موقعیت‌های بعدی هم مسلما برایتان رخ نمی‌داد.

راز هفتم - شما هم می‌‌توانید چیزهای خوب را جذب کنید.تمام حرف سر این مطلب است که سعی کنید در درون حوادث بد، فرصت‌ها را بیابید و مهارت‌هایتان را بهبود دهید. همه افراد موفق، همواره روی آنچه می‌خواهند تمرکز می‌کنند و با تلاش زیاد به آنچه می‌خواهند می‌رسند بنابراین موفقیت و شانس‌شان تصادفی نیست. اکثر افراد موفق، صبح‌ها که از خواب بیدار می‌شوند چند دقیقه را صرف فکر کردن به اهداف و ارزش‌هایشان می‌کنند. سعی کنید مسوولیت موارد بد و نامطلوب در زندگی خود را به عهده بگیرید. اگر اکنون درموقعیت ناراحت‌کننده‌ای به سر می‌برید هرگز توان تغییر آن را نخواهید داشت مگر این‌که واقعیت‌ را بپذیرید که اتفاقات بد ایجاد شده را شما خلق کرد‌ه‌اید. به خود بقبولانید که شما هم مشکلاتی را ایجاد می‌کنید، در این هنگام است که شما می‌توانید آن شرایط را تغییر دهید. شاید در ابتدا این کار غیر ممکن به نظر برسد اما خوشبختانه آن‌قدر‌ها هم مشکل نیست. ذهن شما همچون یک کاسه است. اگر این کاسه با آب گل آلود پر شود، تنها کاری که باید انجام دهید این است که جریانی از آب تازه و تمیز را به داخل ظرف هدایت کنید. به زودی کاسه (یا همان ذهن شما)‌ با آب تازه و تمیز جایگزین می‌شود.

افکار روزانه خوب و تازه، چیزهایی را که در زندگی ظاهر می‌شود تغییر می‌دهد، بدون این‌که به انقلابی بزرگ نیاز داشته باشید. شما در درون خود کار می‌کنید و اتفاقات بیرونی به خودی خود خوب پیش خواهند رفت. این بدین معناست که شما با افکار قدیمی نمی‌جنگید. شما به آنها کمترین انرژی را می‌دهید. مقاومت و مقابله نمی‌کنید، بلکه به جای آن توجه خود را هر چه بیشتر روی موارد خوب و مثبتی که می‌خواهید در زندگی‌تان ظاهر شود متمرکز می‌کنید. تمامی شانس‌هایی که شما در طول زمان به آنها فکر کرده‌اید به تدریج برایتان رخ می‌دهد و یک روز بیدار می‌شوید و می‌فهمید که به فردی خوش‌شانس تبدیل شده‌اید بدون این‌که بدانید این اتفاقات چه موقع در زندگی‌تان روی داده است.

آیا این بدین معناست که شما هرگز نباید تصمیمات سخت و دشوار بگیرید یا با افراد پرتنش ارتباط برقرار کنید؟ البته که نه!‌ اما شما در هنگام گرفتن تصمیمات مشکل و یا رویارویی با افکار پرتنش، موقعیت‌ها را ساده‌تر از قبل خواهید یافت زیرا تصور واضح‌تری از اتفاقات دارید و رویدادهای زندگی در نظر شما بزرگ جلوه نخواهند کرد.

اینها 7 راز افراد خوش‌شانس است وآنها به جز این هفت مورد کار خاص دیگری انجام نمی‌دهند. در انتها بهتر است بدانید که خوش‌بینی کلید خوش‌شانسی است. اگر شما به خود القاء کنید که فردی خوش‌شانس هستید، رفتارهایی مطابق با این تفکرات خواهید داشت پس اتفاقات خوبی در زندگی‌تان رخ داده، در نتیجه خوش اقبالی به شما روی خواهد آورد. با انجام این کارها و به‌کارگیری این توصیه‌ها مطمئن باشید که شانس، در خانه شما را هم خواهد کوبید!‌

کسب در آمد از اینترنت

چرا امگا گلوبال مفید است ؟

آیا دلیل مفید بودن آمگا گلوبال این است که همه‌ی مشتریان آن سود می‌کنند ؟
خیر، البته مشتریان آمگا گلوبال چنان‌چه فعال باشند؛ پس از مدتی، سود قابل توجهی می‌کنند؛ مثلا با 3 خط تعادل تا سقف 1080 دلار در روز، اما همیشه و در همه‌ی مشاغل، عده‌ای هم وجود دارند که به دلایل مختلفی مثل جدی نگرفتن کار، آموزش اشتباه و ... به آن سود مطلوب نمی‌رسند. و اصولا سود خوب دلیل کافی برای مفید بودن کار نیست .

آیا دلیل مفید بودن آمگا گلوبال این است که ریسک آن پایین است ؟
هرچند با توجه به کم هزینه بودن این نوع تجارت(مثلا به دفتر و شرکت و سرمایه‌ی شروع بالایی نیاز ندارد) و امکان‌پذیر بودن آموزش‌های آن برای هر کس، ریسک‌ش فوق العاده پایین است؛ اما جواب این سوال نیز منفی است چون ممکن است شغل کاذبی با وجود ریسک پایین، مضر باشد. آیا اگر ریسک تکدی‌گری پایین باشد؛ آن کار برای جامعه مفید محسوب می‌شود؟ واضح است که خیر .

آیا دلیل مفید بودن آمگا گلوبال این است که این کار با بازاریابی‌های سنتی تفاوت دارد و بیش‌تر افراد به انگیزه‌ی کسب درآمد، جذب این سیستم می‌شوند ؟
خیر، البته این کار با بازاریابی‌های سنتی، خیلی فرق دارد. و ممکن است که افراد به انگیزه‌ی کسب درآمد، جذب این سیستم شوند همان‌طور که خیلی‌های دیگر به انگیزه‌ی کسب درآمد؛ جذب هر نوع صنف دیگری هم می‌شوند. و اصولا انگیزه‌ی کسب درآمد، مفید است البته برخی افراد، شاید تمایل چندانی به خرید خود دستبند و ... نداشته باشند و عمده‌ی اهداف‌شان، همان کسب درآمد باشد. همان‌گونه که نیت و انگیزه‌ی اصلی مردم، در سپرده‌گذاری قرض‌الحسنه‌ی بانک‌ها، ثواب و فیض مذکور در آیه‌ی «من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنا» و اجر معنوی نیست و البته تبلیغات خود بانک‌ها نیز تاکیدی بر اجر معنوی ندارند بلکه هدف بیش‌تر مردم، و همین‌طور فشار تبلیغاتی بانک‌ها، بر برنده شدن مرسدس بنز الگانس، خودروهای پژو و سکه‌های بهارآزادی و میلیاردها ریال جوایز نقدی و غیر نقدی است و آیا نیت خیلی‌ها از خرید کارت ارمغان بهزیستی (لاتاری سابق) کمک به دیگران است؟ و یا موضوع جوایز و قرعه‌کشی برخی از شرکت‌های تجاری و خیلی سوالات دیگر! اما این روش‌ها، انگیزه‌ی مردم را به سرمایه‌گذاری و یا خرید محصولات، افزایش می‌دهد و اشکالی ندارند و درحقیقت برای جامعه مفیدند. به هر حال علت اصلی مفید بودن آمگا گلوبال، این هم نیست .

آیا علت مفید بودن آمگا گلوبال این است که می‌تواند باعث ورود ارز به کشور هم بشود ؟
گرچه یکی از نتایج رواج کار با این شرکت (مخصوصا انتقال شاخه‌هایی به خارج از کشور) ورود ارز به کشور یا دست‌کم، وارد شدن محصولی است که برای سلامتی مهم است؛ اما علت مفید بودن آمگا گلوبال، فقط این قضیه هم نیست. زیرا با صادرات مواد مخدر به خارج از کشور نیز امکان دارد که ارز وارد شود .

آیا علت مفید بودن آمگا گلوبال این است که این شرکت به تعهداتش عمل می‌کند ؟
خیر، البته «این شرکت، با کمال میل به تعهداتش عمل خواهد کرد» و این یک حسن و مزیت بزرگ، نسبت به بعضی و فقط برخی از شرکت‌های خودمان است که دیده شده به ساده‌ترین تعهدات‌شان هم عمل نمی‌کنند. اما این هم نمی‌تواند به تنهایی دلیل مفید بودن آمگا گلوبال باشد .

آیا علت مفید بودن آمگا گلوبال این است که عضو سازمان سلامت جهانی است و ایران هم عضو این سازمان است می باشد ؟
خیر، البته آمگاگلوبال و هیچ شرکتی در جهان عضو سازمان سلامت جهانی نیستند و تنها کشورها عضو این سازمان می‌باشند. اما از آن‌جا که شرکت آمگا چند ملیتی‌ست و تمام آن ملیت‌ها عضو سازمانند و چون روش تجاری کمپانی شقی از تجارت الکترونیک است لذا تحت حمایت سازمان سلامت جهانی است. اما این هم به تنهایی ملاک نیست .

آیا علت مفید بودن آمگا گلوبال این است که کمپانی‌های بزرگی مثل مرکز فناوری اطلاعات بنگلور هندوستان ، آن را تایید کرده‌اند ؟ ...
خیر، البته این یک امتیاز مثبت است که کمپانی بزرگی مانند مرکز فناوری اطلاعات بنگلور هندوستان ، شرکت آمگا گلوبال را تایید نمایند اما آن تاییدها نیز دلیل کافی برای مفید بودن آمگا گلوبال نمی‌باشد .

آیا علت مفید بودن آمگا گلوبال این است که امضای دیجیتالی Verisign زیر تمام صفحات مالی و حسابرسی سایت شرکت دیده می‌شود ؟
خیر، البته امضای دیجیتالی
Verisign، یک اطمینان خاطر بزرگ برای نقل و انتقالات مالی محسوب می‌شود؛ اما دلیل مفید بودن این شرکت فراتر از این اطمینان خاطر است .

آیا علت مفید بودن آمگا گلوبال این است که بنیانگذارانش افرادی همانند : اریک بنکس یکی از موفق ترین مدیرعاملان و سرمایه داران دنیا ، یا آرون کٍمٍر پایه گذار علم مهندسی شکست و یا ... است؟
خیر، هرچند که این هم امتیاز خیلی بزرگی محسوب می‌شود؛ اما به واقع مفید بودن یک شرکت به عوامل دیگری بستگی دارد .

پس دلیل مفید بودن آمگا گلوبال چیست ؟

در آمگا گلوبال دلایل مختلفی مفید بودن این نوع تجارت، چه از بعد فردی و چه از بعد اجتماعی را ثابت می‌کند :

1- آموزش تجارت شبکه‌ای (Network Marketing) به افراد، و ترویج فرهنگ آن در جامعه و استفاده از آن برای صدور سایر محصولات مانند صنایع دستی، قالی و دیگر محصولات داخلی به خارج (کمک به صادرات غیر نفتی) همچنین حمایت از تولیدکنندگان و ایجاد خطوط تولید در کشور خودمان پس از ترویج و جا افتادن فرهنگ نت‌ورک‌مارکتینگ در کشور خودمان .
2- اشتغال‌زایی با مبالغ سرمایه‌گذاری کم درجامعه و پایین آمدن آمار بی‌کاران مملکت: این پارادایم که برای موفقیت تجاری یا باید سرمایه‌دار بود یا دزد و کلاه‌بردار از میان می‌رود. در عوض این فرهنگ رواج پیدا می‌یابد که برای موفقیت تجاری باید تلاش نمود سپس از دیگران حمایت و اطلاعات خود و دیگران را به روز نمود .
3- در کنار گسترش نت‌ورک‌مارکتینگ محصولات و خدماتی ارائه می‌شوند که پروسه‌ی تولید آن محصولات و یا عرضه‌ی آن خدمات نیز اشتغال‌زایی می‌کنند مخصوصاً اگر کمپانی‌های نت‌ورک وطنی و در عین حال اصولی در کشور خودمان هم تاسیس شوند و این مستلزم این است که ابتدا فرهنگ نت‌ورک در مملکت خودمان جا بیفتد .
4- کمک به بهره‌وری مملکت از طریق قرار گرفتن افراد در تخصص خودشان: چون اغلب افراد، با حل شدن مسائل مالی که تاکنون داشتند؛ راحت‌تر می‌توانند در تخصص مورد علاقه‌شان به فعالیت بپردازند و تمرکز کنند و زمینه‌ای ایجاد می‌شود تا در جای‌گاه اصلی خودشان قرار بگیرند و این برای جامعه‌ی ما، به مراتب مفیدتر از وضعیت کنونی‌‌ست.
5- خرید و ورود یک محصول درمانی با ارزش، که هم مستهلک نمی‌شود و به درد همه می خورد .
6- ایجاد یک محیط فرهنگی و آموزشی: چون کار تجارت شبکه‌ای برپایه‌ی آموزش دیدن و آموزش دادن است پس جلسات آموزشی و جدی‌ای برگزار می‌شود و بستر آشنایی با دوستان جدیدی ساخته که افراد تحصیل‌کرده را نیز شامل می‌شود از نظر فرهنگی و آموزشی تاثیر مثبتی روی جامعه دارد .
7- خروج شاخه‌ها از ایران و بازگشت سرمایه‌ها: می‌دانیم برای خرید محصولات مقداری سرمایه از مملکت خارج می‌شود البته در مقابلش محصول دریافت می‌کنیم اما بدون درنظر گرفتن آن نیز می‌توان امیدوار بود که با خروج هر شاخه از ایران، سرمایه‌ها به شکل پورسانت و حتی بیش‌تر وارد مملکت می‌شود (مثل کشور فیلیپین)
8- ایجاد خودباوری در دوستان و فعال شدن هرچه بیش‌تر ایشان و غلبه بر تنبلی احتمالی: چون در این سیستم هر کسی که فعال‌تر باشد(بدون دخالت شانس، قرعه و پارتی‌بازی) سود بیش‌تری هم می‌برد و این موضوع برایش قابل لمس می‌شود که با کمی تلاش، به آن چیزی می‌رسد که مستحقش است. برخلاف گذشته که تمام وقت و انرژی خود را برای به دست آوردن ساده‌ترین مایحتاج‌ها مصرف می‌کرد و از ابعاد دیگر زندگی(مادی و معنوی) محروم می‌ماند و چون پیش‌رفتی در کارش حاصل نمی‌شد؛ لذا مایوس می‌شد. اما اکنون کار می‌کند و سود خوبش را می‌برد و به خود باوری می‌رسد و تبدیل به انسانی امیدوار و فعال می‌شود .
9- بالا رفتن سطح توانایی‌های فردی: معمولا افراد پس از یک‌سال فعالیت در نت‌ورک، به انسان‌های فعال، باحوصله، صبور، موفقیت‌طلب در عین حال مدیر تبدیل می‌شوند. این اشخاص در هرکار دیگری هم که برود موفق خواهد شد.
10- اشاعه‌ی فرهنگ تجارت الکترونیک (
E-Commerce): تجارت الکترونیک همان خرید و فروش، بازاریابی و خدمات‌رسانی محصولات و سرویس‌ها از طریق شبکه‌های کامپیوتری (معمولاً اینترنت) است. که البته نت‌ورک‌مارکتینگ شاخه‌ای از تجارت الکترونیک است که با گسترش این تجارت می‌توان از مزایای تجارت الکترونیک در جامعه مثل سرعت در جریان خرید و فروش و ایجاد اشتغال حتی در نقاط دورافتاده (درصورت دست‌رسی به اینترنت) بهره‌مند شد .
11- ترویج فرهنگ مطالعه در جامعه: دوستان پس از ورود به این سیستم، چهار جلد از بهترین کتاب‌های جهان (چه کسی پنیر مرا برداشته است، حکایت دولت و فرزانگی، قورباغه را قورت بده و
جادوی کار پاره وقت ) را مطالعه می‌کنند؛ سپس به خواندن کتاب‌ها و مقالات تکمیلی تشویق می‌شوند که خود این امر باعث گسترش فرهنگ مطالعه می‌شود. ضمن این‌که قبلاً در کتاب‌فروشی‌ها، کتاب‌های خرافی مثل طالع‌بینی‌ها و انواع فال‌ها در صد بالایی از مشتریان عادی را به خود اختصاص داده بودند اما امروزه با گسترش نت‌ورک‌مارکتینگ در کشور، کتاب‌های مفید جهان مثل همان 4 کتاب مذکور و کتاب‌های مدیر یک دقیقه‌ای، معلم یک دقیقه‌ای و ... جای‌گزین کتاب‌های کم‌اهمیت شده‌اند. از آنجایی تیراژ کتاب‌های مفید هر مملکتی بر فرهنگ آن مملکت تاثیرگذار است؛ پس می‌توان ادعا نمود که نت‌ورک‌مارکتینگ به نوعی در بالارفتن سطح فرهنگ مردم جامعه سهیم است .

12- ترویج فرهنگ مثبت‌اندیشی و راه‌حل‌گرایی با توجه به این‌که آموزش‌های آمگا گلوبال برمبنای مثبت‌اندیشی‌ست .
13- اشاعه‌ی فرهنگ کار تیمی که از عوامل موثر در پیش‌رفت هر جامعه‌ای محسوب می‌شود .
14- تغییر معیارهای تجاری با گسترش نت‌ورک‌مارکتینگ: یعنی پس از جا افتادن کامل نت‌ورک در جهان، کمپانی‌ها علاوه بر رقابت سر قیمت‌ها و استانداردهای کیفیت کالا، باید به فکر سود مشتری از پلن نیز باشند و به عبارت بهتر منفعت مشتری از سود کمپانی نیز از عوامل مستقیم در موفقیت کمپانی‌های تجاری محسوب می‌شود .
15- حذف واسطه‌های تجاری و هزینه‌های تبلیغاتی و نزول قیمت‌ها با سرشکن شدن آن هزینه‌ها به جیب مشتریان .
16- نهایتاً با گسترش کامل نت‌ورک و ده‌کده‌ی جهانی، اقتصاد کشورها بیش‌تر به هم گره می‌خورد و برای سران کشورها اندیشیدن به چپاول و ضربه‌های اقتصادی به دیگر کشورها دشوارتر می‌شود و در عین حال راه‌های تعامل و همکاری‌های اقتصادی با کشورها بازتر خواهد شد .

به عقیده‌ی شما، یک کار با این سرمایه‌گذاری و ریسک اندک، تا چه اندازه‌ای باید مفید باشد که آمگا گلوبال نیست؛ اگر بخواهیم انصاف بیش‌تری به خرج دهیم باید جسورانه اعلام کنیم که آمگا گلوبال یک پدیده است .

درباره مغناطیس درمانی

   

بعد ازطب سنتی وپزشکی نوین، اکنون نوبت طبیعی درمانی است.

طبیعی درمانی زیرمجموعه  طب طبیعی است که ریشه درهردوطب قدیم وجدید دارد وازگستردگی خاصی برخورداراستطبیعی درمانی نه سختیهای طب قدیم را دارد ونه عوارض جانبی طب جدیدرا این طب ازقدرت درمانی بالایی برخورداراست.

درباره مغناطیس درمانی

ما در میدان مغناطیسی بزرگی زندگی می کنیم و در معرض حوزه های میدان مغناطیسی که در اثر آن به وجود آمده قرار می گیریم .

معالجه توسط میدان مغناطیسی به عنوان یک روش تکمیل کننده و بدون احتیاج به عمل جراحی مورد استفاده قرار گرفته است برای بهبود و شفا دادن دهها هزار نفر از بیماران در سراسر دنیا که فوائد و منافع این روش قدرتمند درمان را برای خودشان کشف نموده اند .

میدان های درون زا (آندوژن)
تمام موجودات و مخلوقات زنده بستگی به حوزه و میدان های درون زا دارند ، انرژی الکتریکی داخلی و حوزه های مغناطیسی علائمی را در پیرامون و اطراف بدن به اعصاب و ماهیچه ها می فرستند .

مغز انسان میدان مغناطیسی ساطع می نماید که قابل اندازه گیری یا نمونه گیری MEG می باشد . این موارد اثبات نموده اند که مغز انسان ممکن است شیمی بدن را از طریق حوزه میدان های مغناطیسی خاص کنترل کند .

یون ها

یون های مثبت که در هوا موجودند ممکن است دارای تأثیرات مضر و خطرناک باشند و برای سلامتی و تندرستی مضر باشند ، در حالی که یون های منفی دارای فوائد و منافع اند .

بدن ما استفاده گسترده ای از یون های مثل کلسیم (Ca۲+ ) پتاسیم (K+ ) سدیم (Na+) برای انتقال دادن سیگنال های الکتریکی بین مغز واعصاب می کند .

یون ها با سیستم ارتباطات داخلی بدن ما تداخل می نمایند ، رگ های بدن و سلول های قرمز خون به طور جزئی بار منفی پیدا می کنند . سلول های خونی به جداره های رگ های خونی نمی چسبند و به یکدیگر وصل نمی شوند چون آنها در برابر همدیگر قرار گرفته اند و یکدیگر را دفع می کنند (دارای بار منفی هستند ) ، واز جریان یکنواخت و آرام خون در کانال های باریک مارا مطمئن می نمایند .

با همه این ها وقتی که یون های مثبت را استنشاق می کنیم . (نفس می کشیم ) آنها وارد ریه ها می شوند و سپس وارد جریان خون می شوند تا جائیکه آنها باعث می شوند بارمنفی روی سلول های خونی کمتر شوند بنابراین چسنبدگی روی جداره های رگ افزایش یافته و راندمان سیستم گردش خون کاهش می یابد ، برعکس یون های منفی راندمان سیستم گردش خون را افزایش می دهند .

چگونه این کار انجام می گیرد ؟
اعتقاد بر این است که انرژی بدن از طریق کانالهایی که موسوم به مدارهای انرژی می باشد جریان پیدا می کند . به این مدارهای انرژی اصطلاحاً نصف النهار های انرژی نیز می گویند . این ها رامی توان با جریان هایی مقایسه کرد که در میدان مغناطیسی وجود دارد .

به نصف النهار های انرژی می توان از طریق نقاط سرسوزنی سوراخ شده روی سطح پوست دسترسی پیدا کرد و از طریق اعتقادات طب سنتی (طب سوزنی ) وپایه واساس آن ها از قبیل نقاطی که سوزن روی پوست فرو می رود ونقاطی که فشار وارد می نمایند معالجات خود را انجام می دهند .

در مواقعی که سلامتی و تندرستی در وضعیت خوبی باشد، انرژی از طریق این نصف النهار های انرژی جریان پیدا می کند به طریقی که دارای توازن می باشد ، در مواردی که بیمار می شویم اعتقاد بر این است که دچار عدم توازن وناهماهنگی یا ایجاد موانع بلوکه شدن جریان انرژی دربدن گردیم . بسیاری از بیمای ها روی عملکرد ها و وظایف بیولوژیک سلول ها تاثیر می گذارند ، موقعی که جریان انرژی غیر طبیعی می شود ، نقاط سرسوزنی روی محیط های پیرامون سطح پوست دچار کشیدگی شده و درد می کشیم موقعی که آنها را لمس می کنیم .

این ها مواردی هستند که به Tsubos موسوم می باشد ودر طب سوزنی ، ایجاد سوراخ ها ی سرسوزنی دراین نقاط باعث می شوند که مورد تحریک قرار گیرند و به وسیله سوزن های خیلی ظریف تا ایجاد پالس های الکتریکی بنمایند و مجدداً موازنه انرژی را بر قرار نمایند .

در معالجه به روش مغناطیسی ، نقاط زیر سوراخ شده با سوزن به وسیله پالس های خیلی ظریف از انرژی الکترومغناطیسی مورد تحریک قرار می گیرند .

امروزه بدن های ما در محیط هایی پرورش یافته اند که غنی از آب اکسیژن داراست ومواد غذایی سرشار دارد و مغناطیسی نیز در آن وجود دارد . تمام سیستم های طبیعی بدن که در انسان وجود دارد از نظر ماهیت الکترومغناطیسی هستند وبه مغناطیسی طبیعی که در زمین وجود دارد پاسخ و عکس العمل نشان می دهند ، حوزه مغناطیسی طبیعی بدن های ما به وسیله جریان یون هایی که دارای بار الکتریکی هستند ایجاد می شوند که به سلول ها داخل شده یا از آن خارج می شوند وانتقال پالس های الکتریکی از طریق پوسته و غشاء سلول انجام می گیرد .

به خاطر پیشرفت سریع موجودات زنده مدرن و رشد و توسعه مداوم تکنولوژی وپیشرفت جامعه ، حوزه ژئومغناطیسی زمین در سال های اخیر نسبت به گذشته رشد خیلی زیادی داشته است . این میدان به طور مداوم توسط ما به وسیله کارهایی که روز مره انجام می دهیم و مزایایی که ما از آن بهره مند شده و به ما اعطا شده مورد پوشش قرار می گیرد ، ازقبیل ، اتومبیل ، ترن (قطارها ) هواپیما ، کشتی ها و ساختمان هایی که دارای اسکلت فلزی می باشند .

اندازه گیری هایی که فعلاً برای میدان مغناطیسی مورد استفاده قرار می گیرد موسوم به «گوس » GAUSS می باشد . که به خاطر دانشمند آلمانی وفیزیکدان قرن نوزدهم کارل گوس نامگذاری شده است .واحد اندازه گیری گوس بر اساس وپایه قدرت ونیروی است که یک آهن ربا دارد . همچنین شکل واندازه ای که برای ساختن یک آهنربا درنظر گرفته ایم می تواند روی قدرت آن تاثیر بگذارد . این یک روش معمول و طبیعی است برای به تحریک وا داشتن بدنتان تا با درد مقابله کند ، برخی از انواع دردها وبیماری ها همراه هستند با عدم توازن در این حوزه های مغناطیسی ومیدان الکتریکی وبیولوژیکی .

معالجه و درمان با روش بیو-مغناطیسی اثبات شده که بستگی دارد به عدم توازن صحیح این میدان ها و با برقراری درست آن ها یک تعداد از شرایط معمول و متداول را می توان تخفیف داد ودرد را برطرف نمود از جمله :

آرتروز و رماتیسم

درد عضلات ومفاصل

درد شانه و کتف

دردپشت (کمر ) ، سر درد ودردناحیه گردن

مشکلات تنفسی ، سرفه ، آسم

 یبوست مزاج ودردشکم

تورم وبادکردن

عدم یا تأخیر در گردش خون ودفع ادرار

استرس وناراحتی

معالجه به روش مغناطیسی عبارت است از کاربرد مغناطیسی ها روی بدن برای به تحریک واداشتن اعصاب و ایجاد جریان بهتری برای خون روی نقاط مختلف بدن ، به نوبه خود این به اعضاو جوارح کمک می کند تا عملکرد بهتری داشته باشند . از آن جایی که هیچ دارویی تجویز نمی گردد چه خوراکی و چه تزریقی درروش درمان با مغناطیسی علم پزشکی به خودی خود نامربوط تلقی می گردد . این یک روش کلینیکی است که درآن اعمال انسانی به وسیله آهنربایی که در شکل واندازه های مختلف وهم از قطب شمال و هم از قطب جنوب یا به طور مجزا استفاده می گردد مورد استفاده قرار می گیرند .

محققین بسیاری با به کارگیری داروها و عوامل مداخله گر فیزیکی سعی در تسهیل روند ترمیم بافتی نموده اند دراین راستا استفاده از میدان مغناطیسی درمان از سال ۱۹۷۹ به تصویب انجمن غذا ودارویی آمریکا رسید امروزه بالغ بر ۱۷۳ میلیون دلار سالانه در آمریکا هزینه خرید ادوات مغناطیسی می شود .

ترمیم بافت های نرم و سخت متعاقب صدمات و جراحی ها از جمله موارد بحث برانگیز در علم پزشکی می باشد . میدان های مغناطیسی ضربانی وایستا در درمان کشیدگی های اعضلانی ، صدمات رباطات وکاهش درد متعاقب جراحی ها و آرتروز به کار رفته اند . علی رغم اثبات اثرات مثبت میدان مغناطیسی به دلیل عدم دسترسی به بیومگنت های تجاری در ایران کاربرد درمانی آن در مجامع پزشکی ایران هنوز مرسوم نگردیده است .

امروزه مغناطیس درمانی جایگاه ویژه ای در طب مکمل دارد. بر اساس تحقیقات بعمل در آمده ، آهن رباها خواص گوناگونی دارند و یکی از خواص آنها جذب و خنثی کردن بیماریها از جمله بیماریهای جلدی و داخلی در بدن انسان می باشد . در این نوع درمان ، آهنرباهایی با قدرت متفاوت در محلهای درد قرار داده می شوند تا بیماری را درمان کنند، در این روش درمانی هیچ نوع دارویی چه خوراکی ، تزریقی و استعمال خارجی وجود ندارد و در وافع نوعی درمان طبیعی محسوب می شود . این روش ساده ترین نوع درمان بوده و هیچ نوع عوارض جانبی در پی ندارد . اگر شخصی ، آهنربا را در جای نامناسب قرار داده و یا زمان قرار دادن آهنربا بیش از زمان مورد نیاز باشد فرد می تواند کف پاها را روی سطحی از جنس فلز " روی " قرار داده تا اثر آهنربا را از بین ببرد.

در این روش درمانی فقط از آهنربا استفاده می شود چرا که این خاصیت را مردم اززمانهای قدیم می شناختند ولی به مرور زمان آن را به فراموشی سپردند. بر اساس تحقیقات به عمل آمده مصریان قدیم از خاصیت آهنربایی در ساخت اهرام استفاده کردند تا بدین طریق از فاسد شدن اجساد در داخل اهرام جلوگیری کنند.

میدان مغناطیسی در همه عالم وجود دارد ، خورشید و تمام ستاره ها و سیارات این خاصیت مغناطیسی را دارند و می توانند تا کیلومترها فراتر از خود آنرا گسترش داده و بر روی اجرام آسمانی دیگر تأثیر بگذارند. زمین نیز از این قاعده مستثنی نبوده و مدام تحت تأثیر نیروی جاذبۀ ماه و خورشید و سایر اجرام آسمانی قرار می گیرد ، زمین خود یک آهنربای بزرگ محسوب می شود و با داشتن قطبین شمال و جنوب و نیروی مغناطیسی اش بر روی تمام موجودات زندۀ  روی خود تأثیر می گذارد.

بدن انسان نیز خاصیت مغناطیسی دارد ، به همین علت همۀ موجودات زنده رابطۀ محکمی با زمین دارند ، به همین خاطر وقتی به هنگام خستگی با پای برهنه روی چمن یا زمین راه میرویم احساس شادابی می کنیم . اگر در موقع خواب سر به سمت شمال و پاها به سمت جنوب باشد خواب راحت تری خواهیم داشت ولی اخیرا ثابت شده است که اگر در موقع خواب رو به شرق بخوابید خیلی بهتر خواهد بود زیرا میدان مغناطیسی خورشید هزار برابرزمین است و تغییرات در میدان مغناطیسی آن مستقیما بر روی زمین و موجودات آن تأثیر می گذارد. ماه نیز مانند خورشید میدان مغناطیسی دارد که بر روی زمین و موجودات آن تأثیر گذاشته بطوریکه در موقع ماه  کامل ، بیماران روانی دچار تحریک و برانگیختگی شدید می شوند. دربعضی از آیینهای سری در این شب مراسم خاصی را برگزار می کردند و معتقد بودند که می توانند انرژی ماه را در مدار خاصی هدایت نمایند. تمام آهنرباها دو قطب دارند قطب شمال و قطب جنوب. این دو قطب بطور قراردادی با قطبین مغناطیسی زمین هم جهت هستند.

در نظام مغناطیسی ، دو قطب ناهمنام یکدیگر را جذب و قطبین همنام یکدیگر را دفع می کنند. خطوط مغناطیسی که در اطراف یک آهنربا  قرار دارد میدان مغناطیسی آهنربا نامیده می شود. وسعت میدان مغناطیسی بستگی به قدرت آهنربا دارد . آهنرباهای قوی برای اعضای قوی مانند دستها ، پشت، شانه ها ، شکم ، مفاصل و آهنرباهایی با قدرت کم یا متوسط برای اعضای ضعیف به کار می روند مانند گوشها، چشمها ، بینی ، گلو و همچنین کودکان و نوزادان را با این نوع آهنرباها مداوا می کنند. وقتی آب در میدان مغناطیسی قرار می گیرد بسیاری از خواص آن از جمله غلظت  ، دما، توانایی جریان الکتریسیته ، کشش سطحی.....تغییر می یابد.

یکی دیگر از کاربردهای آهنربا  برای تولید آب مغناطیسی شده می باشد، برای تهیۀ آن کافی است که یک لیوان یا بطری شیشه ای را روی یک آهنربای صاف  به مدت 8 ساعت قرار دهیم ، برای تولید آب مغناطیسی قطب جنوب لازم است که قطب جنوب آهنربا را زیر بطری قرار داده و برای تولید آب مغناطیسی با قطب شمال ، قطب شمال آهنربا را زیر بطری قرار می دهیم. اگر هر دو نوع آب را با نسبت مساوی در ظرف دیگری مخلوط کنیم آب مغناطیسی با هر دو قطب بدست می آید. مقدار مصرف آب مغناطیسی در بزرگسالان دو تا سه بار و برای کودکان بر مبنای سنشان مقدار کمتری در روز مورد نیاز است. استفاده از آب مغناطیسی شده با قطب شمال فعالیت باکتریها را کند می کند و بر عکس استفاده از آب مغناطیسی با قطب جنوب فعالیت باکتریها را افزایش می دهد. بنابراین در بیماری های عفونی نباید از آب مغناطیسی شدۀ قطب جنوب استفاده  نمود.

 

استفاده از آهنربا و آب مغاطیسی در طول درمان نتایچ ثمربخشی  به همراه خواهد داشت و مدت درمان بستگی به نوع بیماری و مدت زمان ابتلا به بیماری دارد . میدان مغناطیسی بر ترکیبات یونی خون اثر میگذارد و ایجاد لخته های خونی را کاهش و جریان خون در رگها را روانتر کرده ، تعداد گلبولهای خون را افزایش داده و تعداد ذرات کلسترول و کلسیم را در خون کاهش می دهد که این شرایط برای سلامتی فرد ایده آل خواهد بود. نکتۀ حائز اهمیت اینست که ، این یک روش درمانی مکمل است و بیمار باید در کنار آن زیر نظر پزشک متخصص به معالجۀ بیماریش پرداخته، داروهای لازم را مصرف کرده تا به کمک هر دو روش هرچه سریعتر شفا یابد. این روش درمانی هزینۀ زیادی دربر نداشته و همۀ اعضاء خانواده میتوانند از یک آهنربا استفاده کرده و خود را درمان کنند. این روش برای کلیۀ افراد و با هر سن و سالی قابل  استفاده است.

 

قطب جنوب آهنربا دارای خواص پیش گیرندگی ، خنکی و آرامش ، باعث انقباض رگهای بدن ، کند نمودن جریان خون در مویرگها ، جلوگیری نمودن  از فعالیت باکتریها و کاهش درد ، ورم و دمای بدن و ... می شود. قطب شمال آهنربا دارای خواص تحریک کنندگی ، گرما و نیرو، انبساط رگهای بدن ، تشدید جریان خون در مویرگها ، تقویت و رشد باکتریها و وخیم شدن عفونت و افزایش تورم ، رشد سریع میوه و سبزی ، افزایش دمای بدن ، درمان بیماریهای قلبی ، کچلی ، ضعف ماهیچه ، بیهوشی و ... می گردد.

 

در درمان موضعی باید قطب مورد نظر را در محل درد که بدون پوشش بوده روی بدن قرار داد. این نکته هم قابل ذکر است که چنانچه در محل به کار بردن مغناطیس زخم و یا آلودگی وجود داشته باشد، می توان از یک پارچۀ نازک که روی محل قرار داده می شود استفاده کرد که در این حالت و در صورت لزوم قطب دیگر آهنربا را در کف دست یا زیر پای همان طرف مبتلا قرار می دهیم . اگر محل درد مشخص نباشد آهنربا را در کف دست و پا قرار می دهیم .

 

از نظر مغناطیس درمانی بدن به قسمتهای مثبت و منفی تقسیم  بندی می شود که شامل قسمتهای فوقانی ، سمت راست و جلوی بدن با قطب شمال ، و قسمتهای تحتانی ، سمت چپ و پشت بدن با قطب جنوب هماهنگ است.

 

در بیماری التهاب مفاصل ، تورم و خشکی گردن ، برونشیت ... کف دست راست روی قطب شمال و کف دست چپ روی قطب جنوب آهنربا قرار می گیرد . در بیماریهای کبد ، طحال ، معده و روده ، قطب شمال آهنربا روی کف دست راست و کف پای چپ روی قطب جنوب آهنربا قرار می گیرد و در درمان بیماریهای فلج اطفال و ضعف طرف چپ بدن ، کف دست چپ روی قطب شمال و کف پای چپ روی قطب جنوب قرار می گیرد .

بعضی از بیماران وقتی برای اولین بار تحت درمان  با آهنربا  قرار می گیرند دچار تعریق زیاد درمحل آهنربا و خشکی زبان و تکرر ادرار و سنگینی سر می شوند که جای نگرانی نیست و با کم کردن مدت درمان ، این عوارض از بین خواهند رفت . بهترین زمان برای درمان صبحها قبل از صبحانه است . تا یک ساعت بعد از درمان نباید چیزهای سرد خورده شود. بعد از درمان ، خوردن یک وعده غذای سبک و یا مایعات گرم مجاز است. بعد از درمان نباید با آب سرد استحمام کرد. برای زنان باردار، کودکان ، افراد ضعیف ، اعضای حساس مثل چشم و قلب باید آهنربای ضعیف به کار برد. دو قطب آهنربا را نباید بطور ناگهانی بهم نزدیک کرد چرا که ممکن است قسمتی از پوست بین آنها گیر کرده و باعث ناراحتی گردد. بطور خلاصه  اینکه میدان مغناطیسی تأثیر فراوانی در موارد ذیل دارد:

-          گیاهان در میدان مغناطیسی سریعتر رشد می کنند و محصول بهتری می دهند.

-          رشد سلولهای سرطانی در میدان مغناطیسی یا کاملا متوقف شده و یا تا حد قابل ملاحظه ای کند می شود.

-          ذخایر ژنتیکی موجودات در میدان مغناطیسی ثبات بیشتری خواهند داشت.

-          میدان مغناطیسی از وسعت بیماریها می کاهد.

-          میدان مغناطیسی بر روی همۀ بافتهای بدن اثر مثبت می گذارد.

-          میدان مغناطیسی بر روی خون و مایعات آن بسیار مؤثر است.

 

منابع:

-          مغناطیس درمانی، ترجمه : آرام

-          درمان مغناطیسی ، ترجمه: دکتر ناهید فریادی- رضا فریادی

-          آشنایی با مغناطیس و مبانی علمی مغناطیس درمانی ، نوشته: حسین میرحیدر


یک خبر جالب و قابل توجه

دانشمندان و محققان آلمانی با تحقیقات به عمل آمده دریافتند که مغناطیس درمانی باعث جلوگیری از انزال زودرس در مردان و کاهش درد در دوران قاعدگی درخانمها می شود